امروز بحمدالله از دی بتر است این دل امروز درین سودا، رنگی دگر است این دل در زیر درخت گل، دی باده همی‌خورد او از خوردن آن باده، زیر و زبر است این دل از بس که نی عشقت، نالید درین پرده از ذوق نی عشقت، همچون شکر است این دل بند کمرت گشتم، ای شهره قبای من تا بسته به گرد تو، همچون کمر است این دل از پرورش آبت، ای بحر حلاوت‌ها همچون صدف است این تن، همچون گهر است این دل چون خانهٔ هر مؤمن، از عشق تو ویران شد هر لحظه درین شورش، بر بام و در است این دل شمس الحق تبریزی، تابنده چو خورشید است وز تابش خورشیدش، همچون سحر است این دل مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۳۴۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/3965