چند ازین قیل و قال؟ عشق پرست و ببال تا تو بمانی چو عشق، در دو جهان بی‌زوال چند کشی بار هجر؟ غصه و تیمار هجر؟ خاصه که منقار هجر، کند تو را پرو بال آه زنفس فضول، آه زضعف عقول آه زیار ملول، چند نماید ملال؟ آن که همی‌خوانمش، عجز نمی‌دانمش تا که بترسانمش از ستم و از وبال جمله سوآل و جواب زوست، منم چون رباب می‌زندم او شتاب زخمه که یعنی بنال یک دم بانگ نجات، یک دم آواز مات می‌زند آن خوش صفات، بر من و بر وصف حال تصلح میزاننا تحسن الحاننا تذهب احزاننا انت شدید المحال مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۳۵۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/3976