دانهٔ سبحه به زنار کشیدن آموز گر نگاه تو دو بین است ندیدن آموز پا ز خلوت کدهٔ غنچه برون زن چو شمیم با نسیم سحر آمیز و وزیدن آموز آفریدند اگر شبنم بی مایه ترا خیز و بر داغ دل لاله چکیدن آموز اگرت خار گل تازه رسی ساخته اند پاس ناموس چمن دار و خلیدن آموز باغبان گر ز خیابان تو بر کند ترا صفت سبزه دگر باره دمیدن آموز تا تو سوزنده تر و تلخ تر آئی بیرون عزلت خم کده ئی گیر و رسیدن آموز تا کجا در ته بال دگران می باشی در هوای چمن آزاده پریدن آموز در بتخانه زدم مغبچگانم گفتند آتشی در حرم افروز و تپیدن آموز اقبال لاهوری : پیام مشرق : دانهٔ سبحه به زنار کشیدن آموز گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/39930