غزل سرای و نواهای رفته باز آور به این فسرده دلان حرف دل نواز آور کنشت و کعبه و بتخانه و کلیسا را هزار فتنه از آن چشم نیم باز آور ز باده ئی که بخاک من آتشی آمیخت پیاله ئی بجوانان نو نیاز آور نئی که دل ز نوایش بسینه می رقصد مئی که شیشهٔ جان را دهد گداز آور به نیستان عجم باد صبحدم تیز است شراره ئی که فرو می چکد ز ساز آور اقبال لاهوری : زبور عجم : غزل سرای و نواهای رفته باز آور گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/40005