بصدای درمندی بنوای دلپذیری خم زندگی گشادم بجهان تشنه میری تو بروی بینوائی در آن جهان گشادی که هنوز آرزویش ندمیده در ضمیری ز نگاه سرمه سائی بدل و جگر رسیدی چه نگاه سرمه سائی دو نشانه زد به تیری به نگاه نارسایم چه بهار جلوه دادی که بباغ و راغ نالم چو تذرو نو صفیری چه عجب اگر دو سلطان بولایتی نگنجند عجب اینکه می نگنجد بدو عالمی فقیری اقبال لاهوری : زبور عجم : بصدای درمندی بنوای دلپذیری گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/40009