فصل بهار این چنین بانگ هزار این چنین چهره گشا ، غزل سرا، باده بیار این چنین اشک چکیده ام ببین هم به نگاه خود نگر ریز به نیستان من برق و شرار این چنین باد بهار را بگو پی به خیال من برد وادی و دشت را دهد نقش و نگار این چنین زادهٔ باغ و راغ را از نفسم طراوتی در چمن تو زیستم با گل و خار این چنین عالم آب و خاک را بر محک دلم بسای روشن و تار خویش را گیر عیار این چنین دل بکسی نباخته با دو جهان نساخته من بحضور تو رسم روز شمار این چنین فاخته کهن صفیر نالهٔ من شنید و گفت کس نسرود در چمن نغمهٔ پار این چنین اقبال لاهوری : زبور عجم : فصل بهار این چنین بانگ هزار این چنین گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/40015