از آن آبی که در من لاله کارد ساتگینی ده کف خاک مرا ساقی بباد فرودینی ده ز مینائی که خوردم در فرنگ اندیشه تاریکست سفر ورزیدهٔ خود را نگاه راه بینی ده چو خس از موج هر بادی که می آید ز جا رفتم دل من از گمانها در خروش آمد یقینی ده بجانم آرزوها بود و نابود شرر دارد شبم را کوکبی از آرزوی دل نشینی ده بدستم خامه ئی دادی که نقش خسروی بندد رقم کش این چنینم کرده ئی لوح جبینی ده اقبال لاهوری : زبور عجم : زبور عجم : از آن آبی که در من لاله کارد ساتگینی ده گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/40026