زمستان را سرآمد روزگاران نواها زنده شد در شاخساران گلان را رنگ و نم بخشد هواها که می آید ز طرف جویباران چراغ لاله اندر دشت و صحرا شود روشن تر از باد بهاران دلم افسرده تر در صحبت گل گریزد این غزال از مرغزاران دمی آسوده با درد و غم خویش دمی نالان چو جوی کوهساران ز بیم اینکه ذوقش کم نگردد نگویم حال دل با رازداران اقبال لاهوری : زبور عجم : زمستان را سرآمد روزگاران گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/40035