فرشته گرچه برون از طلسم افلاک است
نگاه او بتماشای این کف خاک است
گمان مبر که بیک شیوه عشق می بازند
قبا بدوش گل و لاله بی جنون چاک است
حدیث شوق ادا میتوان بخلوت دوست
به ناله ئی که ز آلایش نفس پاک است
توان گرفت ز چشم ستاره مردم را
خرد بدست تو شاهین تند و چالاک است
گشای چهره که آنکس که لن ترانی گفت
هنوز منتظر جلوهٔ کف خاک است
درین چمن که سرود است و این نوا ز کجاست
که غنچه سر بگریبان و گل عرقناک است
اقبال لاهوری : زبور عجم : فرشته گرچه برون از طلسم افلاک است
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/40076