می دیرینه و معشوق جوان چیزی نیست پیش صاحب نظران حور و جنان چیزی نیست هرچه از محکم و پاینده شناسی گذرد کوه و صحرا و بر و بحر و کران چیزی نیست دانش مغربیان فلسفهٔ مشرقیان همه بتخانه و در طوف بتان چیزی نیست از خود اندیش و ازین بادیه ترسان مگذر که تو هستی و وجود دو جهان چیزی نیست در طریقی که بنوک مژه کاویدم من منزل و قافله و ریگ روان چیزی نیست اقبال لاهوری : زبور عجم : می دیرینه و معشوق جوان چیزی نیست گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/40112