بازآمدم، بازآمدم، از پیش آن یار آمدم در من نگر، در من نگر، بهر تو غم خوار آمدم شاد آمدم، شاد آمدم، از جمله آزاد آمدم چندین هزاران سال شد تا من به گفتار آمدم آن جا روم، آن جا روم، بالا بدم، بالا روم بازم رهان، بازم رهان، کین جا به زنهار آمدم من مرغ لاهوتی بدم، دیدی که ناسوتی شدم؟ دامش ندیدم، ناگهان در وی گرفتار آمدم من نور پاکم ای پسر، نه مشت خاکم مختصر آخر صدف من نیستم، من در شهوار آمدم ما را به چشم سر مبین، ما را به چشم سر ببین آن جا بیا ما را ببین، کین جا سبکبار آمدم از چار مادر برترم، وز هفت آبا نیز هم من گوهر کانی بدم، کین جا پدیدار آمدم یارم به بازار آمده‌ست، چالاک و هشیار آمده‌ست ورنه به بازارم چه کار؟ وی را طلب کار آمدم ای شمس تبریزی نظر در کل عالم کی کنی؟ کندر بیابان فنا، جان و دل افگار آمدم مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۳۹۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/4014