نشد دراین درسگاه عبرت به‌فهم چندین رساله پیدا جنون سوادی‌که‌کردم امشب ز سیر اوراق لاله پیدا صبا زگیسوی مشکبارت اگر رساند پیام چینی چو شبنم از داغ لاله‌گردد عرق ز ناف غزاله پیدا فلک ز صفری‌که می‌گشاید بر عتبارات می‌فزاید خلای یک شیشه می‌نماید پری ز چندین پیاله پیدا چه موج بیداد هیچ سنگی نبست برشیشه‌ام ترنگی شکسته دارد دلم به رنگی‌که رنگ من‌کرد ناله پیدا اگر به صد رنگ پرفشانم‌، ز دام جستن نمی‌توانم که‌کرد پرواز بی‌نشانم چو بال طاووس هاله پیدا چو جوشد افسردگی ز دوران‌، حذر ز امداد اهل حسان که ابر در موسم زمستان نمی‌کند غیر ژاله پیدا قبول انعام بدمعاشان به خودگوارا مگیر بیدل که‌می‌شوند این‌گلو خراشان چو استخوان از نواله پیدا بیدل دهلوی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/40662