ز باده‌ای‌ست به بزم شهود، مستی ما که‌کرد رفع خمار شراب هستی ما بگو به‌شیخ‌که زکفرتا به دین فرق است ز خودپرستی تو تا به می‌پرستی ما زد0بم دست به دامان عشق از همه پیش مراد ما شده حاصل ز پیش‌دستی ما به راه دوست چنان مست بادهٔ شوقیم که بیخودند رفیقان ما ز مستی ما به پیش سرو قدی خاک راه شد بیدل بلند همتی ماببین‌وپستی ما بیدل دهلوی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۵۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/40889