طبیبیم، حکیمیم، طبیبان قدیمیم شرابیم و کبابیم، و سهیلیم و ادیمیم چو رنجور تن آید، چو معجون نجاحیم چو بیمار دل آید، نگاریم و ندیمیم طبیبان بگریزند، چو رنجور بمیرد ولی ما نگریزیم، که ما یار کریمیم شتابید، شتابید، که ما بر سر راهیم جهان درخور ما نیست، که ما ناز و نعیمیم غلط رفت، غلط رفت، که این نقش نه ماییم که تن شاخ درختی‌‌‌ست ‌و ما باد نسیمیم ولی جنبش این شاخ، هم از فعل نسیم است خمش باش، خمش باش، هم آنیم و هم اینیم مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۴۷۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/4100