ببند چشم و خط هرکتاب را دریاب ز وضع این دو نقط انتخاب را دریاب جهان خفته به هذیان ترانه‌ها دارد توگوش واکن و تعبیر خواب را دریاب هزار رنگ من و ما ودیعت نفسی‌ست دو دم قیامت روز حساب را دریاب بهار می‌گذرد مفت فرصت است ای شیخ قدح به خون ورع زن شراب را دریاب شرارکاغذ و پرواز ناز جای حیاست دماغ عالم پا در رکاب را دریاب قضا ز خلقت بی‌حاصلت‌ نداشت غرض جز اینکه رنگ جهان خراب را دریاب غبار جسم حجاب جهانی نورانی‌ست ز ننگ سایه برآ آفتاب را دریاب چه نکته‌ها که ندارد کتاب‌خاموشی نفس بدزد و سؤال و جواب را دریاب درون آینه بیرون نشسته است اینجا به جلوه‌گر نرسیدی نقاب را دریاب اگر جهان قدح از باده پرکند بیدل تو تردماغی چشم پرآب را دریاب بیدل دهلوی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۷۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/41008