آن خانه که صد بار درو مایده خوردیم
بر گرد حوالی گه آن خانه بگردیم
ماییم و حوالی گه آن خانهٔ دولت
ما نعمت آن خانه فراموش نکردیم
آن خانهٔ مردی است و درو شیردلانند
از خانهٔ مردی بگریزیم چه مردیم؟
آن جا همه مستیست و برون جمله خمار است
آن جا همه لطفیم و دگر جا همه دردیم
آن جا طرب انگیزتر از بادهٔ لعلیم
وین جا بد و رخ زردتر از شیشهٔ زردیم
آن جای به گرمی همه خورشید تموزیم
وین جای به سردی همه چون بهمن سردیم
آن جا همه آمیخته چون شکر و شیریم
وین جا همه آویخته در جنگ و نبردیم
آن جا شه شطرنج بساط دو جهانیم
وین جا همه سرگشتهتر از مهرهٔ نردیم
چرخیست کزان چرخ چو یک برق بتابد
بر چرخ برآییم و زمین را بنوردیم
مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۴۷۹
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/4103