بیا امروز ما مهمان میریم بیا تا پیش میر خود بمیریم ز مرگ ما جهانی زنده گردد ازیرا ما نه قربان حقیریم به مرغی جبرئیلی را ببندیم به جانی ما جهانی را بگیریم سبو بدهیم و دریایی ستانیم چرا ما از چنین سودی نفیریم؟ غلام ماست ازرق پوش گردون غلام خویشتن را چون اسیریم؟ چو ما شیریم و شیر شیر خوردیم چرا چون یوز مفتون پنیریم؟ خمش کن نیست حاجت وانمودن به پیش تیر باشی گر چه تیریم مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۵۳۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/4157