عَصیب و گُرده برون کن ، وزو زَوَنج نورد جگر بیاژن و آگنج ازو بسامان کن بجوش گردن و بالان و زیره باکن از وی نمک بسای و گذر بر تَبَنْگوی نان کن به گربه ده و به عَکّه سُپُرز وخیم همه و گر یتیم بدزدد بزنش و تاوان کن وزین همه که بگفتم نصیب روز بزرگ غدود و زهره و سرگین و خون بوگان کن زه ای کسایی ، احسنت ، گوی و چونین گوی به سفلگان بر فَریَه کن و فراوان کن کسایی مروزی : دیوان اشعار : به سفلگان گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/41625