خویش را چون خار دیدم سوی گل بگریختم
خویش را چون سرکه دیدم در شکر آمیختم
کاسه پرزهر بودم سوی تریاق آمدم
ساغری دردی بدم در آب حیوان ریختم
دیده پردرد بودم دست در عیسی زدم
خام دیدم خویش را در پختهیی آویختم
خاک کوی عشق را من سرمه جان یافتم
شعر گشتم در لطافت سرمه را میبیختم
عشق گوید راست میگویی ولی از خود مبین
من چو بادم تو چو آتش من تو را انگیختم
مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۵۸۶
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/4210