علم عشق برآمد برهاند ز زحیرم به لب چشمهٔ حیوان بکشم پای بمیرم به که مانم به که مانم که سطرلاب جهانم چو قضا حکم روانم نه امیرم نه وزیرم برو ای عالم هستی همه را پای ببستی تو اگر جان منستی نپذیرم نپذیرم مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۶۱۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/4242