من چو در گور درون خفته همی فرسایم
چو بیایی به زیارت سره بیرون آیم
نفخ صور منی و محشر من پس چه کنم؟
مرده و زنده بدانجا که تویی آنجایم
مثل نای جمادیم و خمش بیلب تو
چه نواها زنم آن دم که دمی در نایم
نی مسکین تو با شکرلب خو کردهست
یاد کن از من مسکین که تو را میپایم
چون نیابم مه رویت سر خود میبندم
چون نیابم لب نوشت کف خود میخایم
مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۶۴۱
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/4265