دل چو به غم شاد زیست، مهر و وفا از او طلب غم چو گو رفت، برگ و نوا از او طلب یا به دعا غیر درد، از در ایزدی مخواه یا به طلب اگر خوشی، برگ و نوا از او طلب جون روش عهد ما، کرده فلک واژگون تشنه رسی چو خضر، زهر فنا از او طلب آن که کشید یک شراب، زو مطلب درد و صاف وآنکه خورد نوش زهر، درد و دوا از او طلب از چه روی به نزد شیخ، جانب عرفیم شتاب مطلب اگر های و هوی است، خیز و بیا از او طلب عرفی شیرازی : غزلها : غزل شمارهٔ ۳۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/42842