پیر کعنان چمنی گوشه ی بیت الحزن است هر کجا بوی گلی باد رساند چمن است هر که از بندگی خویش مرا باز خرد بنده ی اویم اگر زاهد و گر برهمن است حد حسن تو به ادراک نشاید دانست این سخن نیز به اندازه ی ادراک من است هر کسی را قدم ما نبود در ره عشق هر که در جامه ی ما بود گدای کفن است عشق از آدم و حوا متولد شده است تازه بر خاسته این شعله آتش کهن است صله شعر به عرفی شکر آرد طوطی خبرش نیست که او طوطی شکر شکن است عرفی شیرازی : غزلها : غزل شمارهٔ ۸۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/42889