کسی که بر اثر مدعای خویشتن است
کشیده تیغ ستم در قفای خویشتن است
کسی که مایه ی امکان و شأن مطلب دید
اگر ملول نشیند به جای خویشتن است
چنان ز فیض قناعت به عیش مشغولم
که نفس کام طلب در غذای خویشتن است
هزار معجزه بنمود عشق و عقل جهول
هنوز امت اندیشه های خویشتن است
عدیل فطرت عرفی است همت ساقی
که حاتم دگران و گدای خویشتن است
عرفی شیرازی : غزلها : غزل شمارهٔ ۸۲
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/42890