یک شمه ز اصلاح می ناب گفتنی است با زاهدان سرودی ازین باب گفتنی است هزگز شکست توبه ملولم نداشته است این نکته در میانه ی اصحاب گفتنی است ای مردم وصال غم و دور ماندگان بشنو که حال تشنه به سیراب گفتنی است نتوان به گفتگو به حقیقت رسید، لیک افسانه ای ز گوهز نایاب گفتنی است دیدم به خواب کان لب لعلم به کام بود گر واقع است و گر غلط این خواب گفتنی است ابله کسی که عیب خود از دوست نشود با دوستان حکایت ازین باب گفتنی است در آتشم درون و برون جوش می زند این حرف در میان تب و تاب گفتنی است عرفی مگو به تیره شب هجر حرف می حرفی است این که در شب مهتاب گفتنی است عرفی شیرازی : غزلها : غزل شمارهٔ ۱۰۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/42917