در محبت درد اگر پیچد دوا بسیار هست ریش اگر ناسور شد الماس در بازار هست گر ز لطفم نا امید، امیدوارم در عتاب گر ندارم سبحه بر کف، بر میان زنار هست شستن لوح گنه دستور ابر رحمت است ور نه سیل اشک عذر و آب استغفار هست ای طبیب همت احسانی که در شهر امید نیست درمانی و در هر گام صد بیمار هست درس معنی را کهن اوراق کس در کار نیست دیده بگشا کاین رقم بر هر در و یوار هست معنی زنار بستن گر مقید بودن است در درون خرقه ی روح الامین زنار هست نیست غم گر یاسمن ور سنبلم در باغ نیست تا به رقبت بشکنم، در دیده ی دل خار هست عرض جنت کم ده ای رضوان، که در بستان عشق میوه ی تلخ و گل پژمرده ای در کار هست گر دلم بشکست و خونم تلخ، عرفی، باک نیست دیده ی زهر آشنا و گریه ی بسیار هست عرفی شیرازی : غزلها : غزل شمارهٔ ۱۲۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/42934