منصور و ان الحق ردن و دار و دگر هیچ ماییم و لبالب شدن از یار و دگر هیچ گر راه به مراسم کده ی عشق بیابی الماس بنه بر دل افگار و دگر هیچ بر لوح مزارم بنویسید پس از مرگ کای وای ز محرومی دیدار و دگر هیچ از کعبه گر این بار برون ام بگذارند ناقوس به دست آرم و زنار و دگر هیچ عرفی به غلط شهره به زرق است ببینید صد گل زده بر گوشه ی دستار و دگر هیچ عرفی شیرازی : غزلها : غزل شمارهٔ ۱۶۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/42968