کسی که در رهش از پا و سر خبردار است نه عاشق است که در بند کفش و دستار است غمی به گرد دلم جلو‌ه‌گر شده که از آن غباری ار بنشیند بر آسمان بار است بدیگران ببر ای باد بوی نومیدی که در خرابهٔ ما زین متاع بسیار است بر آستانه او عاشقانه جان درباخت رضی که در غم عشقش هنوز بیمار است رضی‌الدین آرتیمانی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/42987