من ازین خانه به در می‌نروم من ازین شهر سفر می‌نروم منم و این صنم و باقی عمر من ازو جای دگر می‌نروم به خدا طوطی و طوطی بچه‌ام جز سوی تنگ شکر می‌نروم یک زمانی که ز من دور شود جز که در خون جگر می‌نروم گر جهان بحر شود، موج زند من به جز سوی گهر می‌نروم بلبل مستم و در باغ طرب جز به سوی گل تر می‌نروم در سرم بوی میی افتاده‌ست تا چو می‌جز که به سر می‌نروم این چنین باغ و چنین سرو و چمن جای آن هست اگر می‌نروم مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۶۸۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/4305