تا بوی نعیم ستم از خوان تو یابند جان های شهیدان همه مهمان تو یابند مهمان تو جمعی و مرا غم که مبادا سوز دل ریشم ز نمکدان تو یابند سازند به محشر هدف تیر ملامت آن دست که کوتاه ز دامان تو یابند آبی که بود تشنگی افزای مسیحا زهریست که در کام شهیدان تو یابند ای رفته به مصر از پی فرزند، به کنعان هشدار که او را ز گریبان تو یابند جان دو جهان را که دم حشر بجویند یک یک ز سر نشتر پیکان تو یابند معراج ملایک به جز این نیست که در عشق پروانگی شمع شبستان تو یابند عرفی چه بود ناز و نعیم تو که دایم ماتم زدگان را همه مهمان تو یابند عرفی شیرازی : غزلها : غزل شمارهٔ ۱۸۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/43240