ای گریه ریزشی، که بلا کم نمی شود سیلی که کرد جور و جفا، کم نمی شود صحت در آرزوی دلم ماند و همچنان از لطف او امید دوا کم نمی شود نازم به حسن و عشق که از جام اتحاد مستند و درمیانه حیا کم نمی شود خاصیت نیاز نگه گن، که جود دوست عالم گرفت و فقر گدا کم نمی شود خواهی به گلشنم بر و خواهی به چشمه سار دردم به نقل آب و هوا کم نمی شود خون می چکدز طاعت عرفی، هزار حیف کز باغ او نسیم ریا کم نمی شود عرفی شیرازی : غزلها : غزل شمارهٔ ۲۹۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/43352