آنجا که بخت بد به تقاضا غلو کند کاری که یأس هم نکند، آرزو کند بسا دانه های مهر فشاندیم و خاک شد تا ریشه در زمین که فرو کند طالب به کام می رسد ار سعی کامل است بازش مدار اگر جست و جو کند داروی عیسی به قدح داشتم ولی مشفق نداشتم که مرا در گلو کند غسل شهید عشق به آتش سزد نه آب چون شعله را به آب کسی شست و شو کند این بی غمی که با دل عرفی سرشته اند پر صبر بایدش که به درد تو خو کند عرفی شیرازی : غزلها : غزل شمارهٔ ۳۱۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/43365