غم چو شبخون می زند، هان دوستان لشگر کنید جست و جویم گر کنید از بالش و بستر کنید هیچکس در درد دل گفتن چو من فیروز نیست حاضرم، بسم الله، اول گفت و گوی سر کنید درد دل بسیار دارم، فرصت سوگند نیست هر چه گویم، گر چه ناممکن بود، باور کنید اینک آمد عرفی از میخانه، مست و بت پرست هان مسلمانان دگر تعظیم این کافر کنید عرفی شیرازی : غزلها : غزل شمارهٔ ۳۱۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/43372