آمدستیم تا چنان گردیم که چو خورشید جمله جان گردیم مونس و یار غمگنان باشیم گل و گلزار خاکیان گردیم چند کس را نه‌ایم خاص چو زر بر همه همچو بحر و کان گردیم جان نماییم جسم عالم را قرة العین دیدگان گردیم چون زمین نیستیم یغماگاه ایمن و خوش چو آسمان گردیم هر که ترسان بود چو ترسایان همچو ایمان برو امان گردیم هین، خمش کن، از آن هم افزونیم که بر الفاظ و بر زبان گردیم مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۷۶۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/4386