عاشق روی جان فزای توایم رحمتی کن، که در هوای توایم تو به رخسار آفتابی و مه ما همه ذره در هوای توایم تا تو زین پرده روی بنمایی منتظر بر در سرای توایم ای که ما در میان مجلس انس بی‌خود از شربت لقای توایم خیره چون دشمنان مکش ما را کآخر ای دوست آشنای توایم تو رضا می‌دهی به کشتن ما ما همه بندهٔ رضای توایم گر چه با خاتم سلیمانیم ای پری‌زاده، خاک پای توایم شمس تبریز جان جان‌هایی ما همه بنده و گدای توایم مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۷۶۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/4389