کو خر من؟ کو خر من؟ پار بمرد آن خر من شکر خدا را که خرم برد صداع از سر من گاو اگر نیز رود تا برود غم نخورم نیست ز گاو و شکمش بوی خوش عنبر من گاو و خری گر برود باد ابد در دو جهان دلبر من دلبر من دلبر من دلبر من حلقه به گوش است خرم گوش خر و حلقه زر؟ حیف نگر حیف نگر وازر من وازر من سر کشد و ره نرود ناز کند جو نخورد جز تل سرگین نبود خدمت او بر در من گاو برین چرخ برین گاو دگر زیر زمین زین دو اگر من بجهم بخت بود چنبر من رفتم بازار خران این سو و آن سو نگران از خر و از بنده خر سیر شد این منظر من گفت کسی چون خر تو مرد خری هست بخر گفتم خاموش که خر بود به ره لنگر من مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۸۱۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/4437