نه اینجا سبحه ره دارد نه زنار
تو دیرستان ناز خود پرستی
تحیر چشم بند سحرکاریست
بهار بینشانی گل به دستی
دربغا رمز خورشیدت نشد فاش
ابد رفت و همان صبح الستی
کسی دیگر چه اندیشد چه فهمد
به آیینیکه نتوان یافت هستی
به معراج خیالات تو بیدل
بلندیهاست سر در جیب پستی
بیدل دهلوی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۶۶۱
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/44729