کونین مست و بادهٔ نابی ندیده کس سیراب دو عالم و آبی ندیده کس مردند تلخ کام جهانی و هیچ گاه در جام عشوه زهر عتابی ندیده کس مخمور نیمه مست فراوان بود، فغان کز جام لطف مست و خرابی ندیده کس دردا که طفل طالع ما یافت تربیت در عالمی که فصل شبابی ندیده کس در عهد جور لطف تو دست امید را گیرندهٔ عنان و رکابی ندیده کس فریاد ازین غرور که در صید زیرکان زان ترک نیم مست شتابی ندیده کس موسی ندیده ور نه به اکرام یک نگاه صد جلوه کرد حسن و حجابی ندیده کس عرفی در آ به زمرهٔ مستان، کزین گروه آلودهٔ گناه و ثوابی ندیده کس عرفی شیرازی : غزلها : غزل شمارهٔ ۳۸۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/44974