چون یکچندی برین گذشت و قواعد مصدقت میان ایشان هرچه مستحکم تر شد و اهلیت او این امانت و محرمیت او این سر را محقق گشت در اکرام او بیفزود و مبرتهای فراوان واجب دید. پس یک روز گفت: ای بذاذر، من غرض خویش تا این غایت بر تو پوشیده داشتم، و عاقل را اشارتی کفایت باشد. نصرالله منشی : کلیله و دمنه : مفتتح کتاب بر ترتیب ابن المقفع : بخش ۶ - گفتگوی برزویه با هندو گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/45050