چرا منکر شدی ای میر کوران؟ نمی‌گویم که مجنون را مشوران تو می‌گویی که بنما غیبیان را ستیران را چه نسبت با ستوران؟ درین دریا چه کشتی و چه تخته درین بخشش چه نزدیکان، چه دوران عدم دریاست، وین عالم یکی کف سلیمانی‌ست، وین خلقان چو موران ز جوش بحر آید کف به هستی دو پاره کف بود ایران و توران دران جوشش بگو کوشش چه باشد؟ چه می‌لافند از صبر این صبوران؟ ازین بحرند زشتان گشته نغزان ازین موج‌اند شیرین گشته شوران نپردازی به من ای شمس تبریز که در عشقت‌ همی‌سوزند حوران مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۹۰۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/4526