تو نقد قلب را از زر برون کن
وگر گوید زرم، زوتر برون کن
که بیگانه چو سیلاب است دشمن
ز بامش تو بران وز در برون کن
مگسها را ز غیرت، ای برادر
ازین بزم پر از شکر برون کن
دو چشم خاین نامحرمان را
از آن زیب و جمال فر برون کن
اگر کر نشنود آواز آن چنگ
اگر تانی کری از کر برون کن
چو مستان شیشه اندر دست دارند
دلی کو هست چون مرمر برون کن
نران راه معنی، عاشقانند
نر شهوت بود چون خر برون کن
بریزیدهست شهوت پر و بالش
ازین مرغان نیکو پر برون کن
چو بندهی شمس تبریزی نباشد
تو او را آدمی مشمر، برون کن
مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۹۰۶
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/4530