شب دوشین‌ که مرا لب به لب نوشین بود شب که از عمر شمردیم شب دوشین بود گاه لب بر لب جانانه و گه بر لب جام تا دم صبح مرا کار به شب دوش این بود نوعروسیست جهیزش‌ همه شادی و نشاط دختر زر نتوان گفت گران کابین بود شوق آن ماه روان از مژه‌ام پروین داشت کار چشمم همه شب با مه و با پروین بود کس‌ نداند که چه دیدم من از آن گردش چشم مگر آن صعوه که در صیدگه شاهین بود گاه در دامن و آغوش من آن خرمن گل گاه در گردنم آن سلسلهٔ مشکین بود ریخت خونم به جفا یار و خوشم قاآنی که مرا کامی اگر بود به عالم این بود قاآنی شیرازی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/45569