منم که بهر دل اسباب داغ می دزدم نسیم گلشن غم در دماغ می دزدم دمی که بر نفس اهل درد می جوشم هزار شعله از دود چراغ می دزدم ز بهر آن که چکانم به کام تشنه لبان به آستین نمک و خون داغ می دزدم دگر به وادی ایمن رسم وگر نه که من ز گرد بادیه کحل سراغ می دزدم نیم ز فصل خزان عرفی از چمن بی فیض ترانهٔ ز نواهای زاغ می دزدم عرفی شیرازی : غزلها : غزل شمارهٔ ۴۳۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/45851