عمر در شعر به سر کرده و در باخته ام عمر در باخته را بار دگر باخته ام ساقی مصطبهٔ عشقم و می ریخته ام طایر باغچهٔ قدسم و پر باخته ام العطش می زند از تشنه لبی هر مویم که قدح های پر از خون جگر باخته ام شاید ار تلخ کشم ناله ز حرمان سخن طوطی گرسنه ام تنگ شکر باخته ام رصد شرع هنر چون نشود محو که من شش هزار آیت احکام هنر باخته ام گفته گر شد ز کفم، شکر که ناگفته به جاست از دو صد گنج یکی مشت گهر باخته ام صد مصیبت کده در هر سخنم مدغم بود گریه و ناله پس شام و سحر باخته ام عرفی شیرازی : غزلها : غزل شمارهٔ ۴۵۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/45871