چند بر بستر از آن چشم فسون ساز افتم تکیه بر بالش و بستر کنم و باز افتم پاسم ای شمع چه داری، نیم آن پروانه که اگر بال بسوزند، ز پرواز افتم بای شهباز سلامت بگشایید که من نی ام آن مرغ که در چنگل شهباز افتم حیرت از بس که عنان تاب الم شد، بیم است که ز انجام ره عشق به آغاز افتم گفت و گوییست، بنازم به لب خاموشی که اگر لب بگشایم ز سخن باز افتم عرفی آرام مجو از دلم، آن رفت که من از بر تکیه گه عیش به صد ناز افتم عرفی شیرازی : غزلها : غزل شمارهٔ ۴۶۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/45886