منم که آب گل و رنگ لاله می طلبم در این لباس شراب دو ساله می طلبم شکست جام شرابم ز سنگ توبه، ولی در این خزان دیت خون لاله می طلبم ز باده توبه حرام است در شریعت عشق اگر قبول نداری، رساله می طلبم متاع ملک شهادت که کیمیای دل است اگر دعا نفروشد ز ناله می طلبم تمام طالب ماه اند اهل دیده و من که زادهٔ آدمیم، شکل هاله می طلبم چنان به وادی مستی ز خویش گم گشتم که لب ز باده و دست از پیاله می طلبم علاج درد تو، عرفی، حکیم نشناسد که من برون شفا این مقاله می طلبم عرفی شیرازی : غزلها : غزل شمارهٔ ۴۸۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/45902