بردیم ز کویش، دم سردی و گذشتیم سودیم بر آن در، رخ زردی و گذشتیم یاران بستادند که این جلوه گه کیست ما سرمه گرفتیم ز گردی و گذشتیم هر گه که ره ما به یکی راه رو افتاد دیدیم چو خود، یکی بیهده گردی و گذشتیم چون باد صبا، روی به هر سو که نهادیم چیدیم غبار ره مردی و گذشتیم آن در که پای دل ما داشت به زنجیر گفتیم به دیوانهٔ فردی و گذشتیم هر گه که گذار من و عرفی به هم افتاد دادیم به هم تحفهٔ دردی و گذشتیم عرفی شیرازی : غزلها : غزل شمارهٔ ۵۰۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/45926