چشم ما شد به نور او بینا نظری کن به نور او در ما آب این چشمه می رود هر سو لاجرم سو به سو بُود دریا غرق بحریم و آب می‌جوئیم ما طلبکار او و او با ما دردمندیم و دلخوشیم از آن درد عشق است و جان بود دردا ما خیالیم و در حقیقت او هو معنا و فانظروا معنا نور معنی نموده در صورت گنج اسما نهاده در اشیا نعمت الله از او شده موجود نور او هم به او بود پیدا شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/45993