فقر ما خوشتر ز ملک پادشا ما و درویشی و درویشی ما فقر سلطانی است ، سلطانی است فقر پادشه درویش و درویش پادشا بینوائی ما و ذوق نیستی باز پرس از عاشقان بینوا عاشق و مستیم در کوی مغان دنیی و عقبی کجا و ما کجا بیخودم من بیخودم من بیخودم با خدایم با خدایم با خدا جام دُرد درد او درمان دل نوش کن جامی که تا یابی دوا نعمت‌الله مست و می نوشد مدام در خرابات فنا جام بقا شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/45994