صدف و گوهریم و بحر و حباب جوهرش آب و گوهرش دریاب قدمی نه درآ درین دریا نظری کن به عین ما در آب بزم عشقست و عاشقان سرمست باده نوشند شادی اصحاب بر در می فروش رندانه با مسبب نشسته بی اسباب آفتابی به ماه رو بنمود نور مهر است و نام او مهتاب چشم پندار ما عیان بیند گر خیالش تو دیده ای در خواب نعمت الله عطای سید ماست هب بی عوض دهد وهاب شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۱۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/46088